نتایج جستجو برای عبارت :

راز صحرا با راز من یکی‌ست

BluRay,Download Sahara 2017,Sahara 2017,x265 HEVC,انیمیشن صحرا Sahara,انیمیشن صحرا دوبله فارسی,دانلود Sahara 2017 720p,دانلود انیمیشن Sahara 2017,دانلود انیمیشن Sahara با کیفیت 1080p,دانلود انیمیشن صحرا با دوبله فارسی Sahara 2017,دانلود دوبله فارسی انیمیشن صحرا Sahara 2017,دانلود زیرنویس فارسی,دانلود مستقیم انیمیشن Sahara 2017,دوبله فارسی,صحرا,کیفیت بلوری,
ادامه مطلب
  کریستالهای رز صحرا *Desert Rose*رز صحرا نام محاوره ای است که به سازندهای گل رز مانند خوشه های کریستالی گچ یا باریت که شامل دانه های شن و ماسه فراوانی است ، داده می شود. "گلبرگها" بلورهایی هستند که در محور کریستالوگرافی c مسطح شده و در تابش خوشه های کریستالی مسطح باز می شوند.کریستال ها یک شکل دایره ای از صفحات مسطح تشکیل می دهند و شکل را شبیه به شکوفه گل رز تشکیل می دهند.
به ادامه مطلب مراجه نمایید
ادامه مطلب
نماشون یکی از پرکاربردترین کلمه های شعر مازندرانی است، چون همه اتفاقات غمگین و تلخ احتمالاً در نماشون اتفاق میافتند.
نماشون در لغت به معنای غروب است وقتی که خورشید شیفتشو تموم میکنه و به ماه تحویل میده. به نظر خودم بازی زیبایی داره با کلمات، نماشون یعنی وقتی که نما میره.
نماشون آنقدر در شعر مازندرانی غمگین است که شاید ده ها شعر با آن شروع میشود، یکجا شاعر با آمدن غروب دلتنگ میشود و ناله میکند
نماشون صحرا مه ونگ ونگه
غروب شد و در صحرا صدای نا
خانه خراب شد و دنیا هنوز هست
بازان زد و صحرا هنوز هست
آن ابر که باریده بود در صحرا
خشکید و تَه کشید و دریا هنوز هست
آزرده ایم ما نکند دنیا هدر رود
دیروز رفته اگر فردا هنوز هست
سر ، عاشق است ، تن ، هویٰ ، جان ، فرشته است
سر ها ز تن جدا شد و جان ها هنوز هست
هرچند مهر باطل افکار من زده
اما بدان که پختن سودا هنوز هست
او گرچه رفت و دل ، دل نمیشود
رویای هرشب و شب ها هنوز هست
ای گنبد گیسوپریشان، ماه زائرکش
ای هر خیابان با قدمهای تو عابرکش
هم اشک چشمت بی نهایت آیت الکرسی ست
هم حیلهء لبهات در لبخند کافرکش 
در کوه نور ِگونه ات الماس می بینم
ای چشمهایت هند، ابروهات نادرکش
پشت سرت صحرا به صحرا عشق می ریزد
لیلا ترین! آوازهء عشقت مهاجرکش
خون هزاران مثل فرهاد است در راهت
ای ابرویت شمشیر، شیرینِ معاصرکش
از رودکی تا منزوی دیوانه ات بودند
ای در غزل دَه قرن چشمان تو شاعرکش 
امیرعلی سلیمانی
دل ہے صحرا یہ کوئی باغ یا گلزار نہیں
ہر کسی پر ہوئے روشن مرے اسرار نہیں
حسن جب حد سے بڑھے ہوتا ہے اسرار آمیز
بے تحاشہ ہیں حسین آپ پر اسرار نہیں
یہ صفت رکھ کے بھی یہ لوگ منافق نہ ہوئے
آتشیں روحیں ہیں اور جسم کہ انگار نہیں
ادامه مطلب
هتل صحرا مشهد یکی از هتل های نزدیک به حرم مطهر هست که از موقعیت مکانی مناسبی در مشهد الرضا برخوردار است. این هتل سه ستاره شیک و مدرن در خیابان شیرازی 11  با فاصله حدود 12 دقیقه پیاده و 5 دقیقه با ماشین تا حرم مطهر رضوی فاصله دارد و زائران بارگاه منور حضرت امام رضا (ع) میتوانند در فاصله زمانی نسبتا کوتاهی به زیارت حضرت نایل شوند. همان طور که گفته شد نزدیکی به حرم مطهر و موقعیت مکانی ایده آل از جمله مهم ترین مزیت های انتخاب هتل صحرا برای اقامت در مش
تو تقصیری نداری. حتما الان روی تختت دراز کشیده‌ای و مردمک‌های دل‌فریب‌ات در پشت پلک‌هایت استراحت می‌کنند. یک‌باره چند حجم هندسی می‌بینی که به هم می‌پیوندند و یک آدم درست می‌کنند. یک مرد چهل و چند ساله، از آینده‌ای دور، کاملا معمولی و متوسط. یک لباس سیاه پوشیده که همانند آسمان شب است و یک پارچه‌ی سفید در دست دارد، روبرویت ایستاده است و می‌گوید:
می‌شناسی؟ اگر بگویی نه، ناامید می‌شوم، اما فرقی ندارد، من حرف‌نزده از رویایت نمی‌روم. آم
«گزارش به خاک صحرا» مجموعه پادکست‌هایی هست که به دغدغه‌های روزمره‌ی سپهرداد می‌پردازد. این سری گزارش‌ها موضوع مشخص و پیش‌بینی‌پذیری ندارند. انتخاب موضوعات کاملا وابسته به مطالعات نگارنده، حوادث روزمره، همکاری دوستانش و حال و هوای اوست. به مناسبت فرا رسیدن نوروز عجیب و غریب ۱۳۹۹، اولین سری از گزارش به خاک صحرا تقدیم می‌گردد. (تمام سوتی‌ها و ضایع بودن‌ها ناشی از آماتور بودن بنده است).گزارش به خاک صحرا- ۱: آیا دوچرخه‌سواری یک امر غیرا
دریا به دریااین کوه به آن کوهخونه به خونهلونه به لونهاین سو به آن سواین کو به آن کوبارون می بارهچک چک و چک چک از قلب ابرابه دامن خاکقطره به قطرهشُره به شُرهمی ریزه پایینرو تنِ زمینبارون می بارهچک چک و چک چک دونه به دونهرو بامِ خونهمی زنه باروناز تو آسمونصحرا به صحرابه امر خدابارون می بارهچک چک و چک چک.
 سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
شب سوم شده آقا کجایی یوسف زهراکجایی ای بیابان گرد، کجایی حضرت تنهادل من تنگ دیدارت، دل من خسته از هجرتزمینم می زند دوری، زمینم می زند دنیاغم هجرت مرا کشت و بیابان پرورم کرد وپر پرواز من هم سوخت شبیه عصر عاشوراپدر رفت و عمو رفت و رقیه یکه و تنهاعدو و اسب و گودال و رقیه خیره به تن هاسرش یک معجر پاره، تنش یک دامن خونیبه دنبالش عدو بود و رقیه در دل صحراشبیه کوچه شد صحرا و قنفذ می رسد از راهرقیه ناله زد فضه! شبیه حضرت زهرا
حضرت استاد صمدی آملی :
این شعر باباطاهر را ب تعبیر آقاجان اینجوری نخوانید که:
به صحرا بنگرُم صحرا تِه وینُم
نخیر.
به صحرا بنگرُم صحرا تِه وینُم نه، صحرات وینُم.
به دریا بنگرُم دریا تِه وینُم  نه، دریات وینُم.
این خیلی لطافت دارد. 
به دریا بنگرُم دریات بینُم.
چون دریا محل تجلّی حق است. صحرا محل تجلی حق است؛ قاطبه، مظاهرند. چون قاطبه مظاهرند، هرکجا می بینی حق را همین می بینی.
به دریا ک نگاه می کنم، دریات می بینم. دریات می بینم، نه دریا، تِه وینم.
آ
به نام خدا
 The last desert war
این بازی در صحرا اتفاق می افتد همان طوری که از نام بازی معلوم هست یک نبرد در انتظار شماست تا خود را با هرگونه اتفاقاماده کنید این یک نبرد معمولی نخواهد بود و شما همشهمجهز نیستید و همیشه هم همراهانی نخواهید داشت و همچنین دشمنان شما هم افراد معمولی نیست به طور کلیچیزی هست که انتظارش را ندارید نیروهای فرا زمینی قدرتمندیصحرا را در اختیار گرفته اند و شما در پی ماجراجویی خودبه این واقعه های گوناگون برخود میکنه انقدر عجیب
به نام خدا
با سلام از طرف گروه بازی The last desert warهستم این بازی جدید درحال ساخت و در اینده عرضه خواهد شدو شما شاهد حضور این بازی جدید و متفاوت خواهید بودکه با امید انتظار داریم گیمر های فراوانی را پای بازی میخ کوب کند منتظر آینده ای نزدیک باشید (یا حق)
این بازی در صحرا اتفاق می افتد همان طوری که از نام بازی معلوم هست یک نبرد در انتظار شماست تا خود را با هرگونه اتفاقاماده کنید این یک نبرد معمولی نخواهد بود و شما همشهمجهز نیستید و همیشه هم همراهان
آدرس : مشهد , خیابان شیرازی , شیرازی 11
فاصله تا ورودی حرم مطهر : 15 دقیقه پیاده
هتل صحرا مشهد یکی از هتل های نزدیک به حرم مطهر هست که از موقعیت مکانی مناسبی در مشهد الرضا برخوردار است. این هتل سه ستاره شیک و مدرن در خیابان شیرازی 11  با فاصله حدود 12 دقیقه پیاده و 5 دقیقه با ماشین تا حرم مطهر رضوی فاصله دارد و زائران بارگاه منور حضرت امام رضا (ع) میتوانند در فاصله زمانی نسبتا کوتاهی به زیارت حضرت نایل شوند. همان طور که گفته شد نزدیکی به حرم مطهر و موقع
اشک روانم را به دریا می دهم دریا نمی گیرد
تا در کجا بتکانم از دامان دل این سنگ سنگین را
دلتنگیم ای دوست! بی تو در جهانی جا نمی گیرد
با سنگ ها می گویم آن رازی که باید با تو می گفتم
سنگین دلا، دستت چرا دستی از این تنها نمی گیرد؟
#حسین_منزوی
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
کارگردان: مهرداد خوشبخت
ژانر: تاریخی , عاشقانه
بازیگران: روناک یونسی , شهرزاد کمال زاده، کیکاوس یاکیده، علیرضا کمالی, حسین سلیمانی، محمد ربانی، افشین نخعی، حبیب دهقان نسب و انوشیروان ارجمند
 
خلاصه داستان:
ماجرای مردی است که در ایام صلح حدیبیه از بین کفار گریخته و به پیامبر اسلام پناهنده می‌شود، و حالا همه چشم انتظارند که پیامبر برای حفظ صلح او را به کفار تحویل خواهند داد یا …
ادامه مطلب
آواز چت
آواز چت,چت آواز,آوازچت
آواز چت اصلی,آواز چت قدیمی,آواز گپ
گپ آواز,روم آواز,چت روم آواز,چتروم آواز,سایت اصلی آواز چت,وبلاگ آوازچت

پرشین چت,چت پرشین,چت روم پرشین
مهگل چت,چت مهگل,چت روم مهگل,مهگل گپ
باران چت,چت باران,باران گپ,باران چت اصلی
مهر چت,چت مهر,مهرچت
آلوچه چت,چت آلوچه
مهسان چت,چت مهسان,چت روم مهسان
صحرا چت,صحرا گپ,چت روم صحرا,چت صحرا
Arnold Böcklin - Die Toteninsel I (1880)a
بانوی صحرا، طلسم موج‌های خروشان را با شمارش سنگ‌ریزه‌های خط ساحلی آن جزیره دورافتاده، نوازش می‌کند.
قایقی به گل نشسته، بانجویی از هم گسیخته و تن ورم‌آلود قایق‌ران پیر! چه اسارت شومی!
دلتنگ دلربایی کاکتوس‌هایش است. کلبیت، کوشاد و آن زردهای خندان، جالیز.
 
تابستان بود و موسیقی آشنای خورشید، بانوی صحرا را خطابی حرارت بود.
جرعه‌ای آب را بر خستگی بچه‌خرگوشی رهگذر لالایی می‌زد که ناگهان نوایی بیگانه چون رقصندگی ن
روباه صحرا (Fennec fox)
این روباه می تواند به آسانی برنده جایزه زیباترین و دوست داشتنی ترین موجود زنده ی زمین بشود. روباه های صحرا به صورت دست جمعی زندگی می‌ کنند. جفت ها در تمام زمان زندگی خود با یکدیگر می‌ مانند. اندازه بدن آنها ۳۷ تا ۴۱ سانتی متر و اندازه دمشان ۱۹ تا ۲۱ سانتی متر است.
به صحرا شدم عشق باریده بود. و زمین تر شده بود. چنانکه پای مرد به گلزار فرو شود، پای من به عشق فرو می‌شد.
عطار
 
قصه ام تکراریست.بی خوابی و صبح بیدار شدن به زورِ ساعت.نمایشنامه خوانی را هنوز برایم خودم نگه داشتم که پایم در عشق باشد شب ها.
ظهر، مغز آفتاب ننه پایش را در یک کفش کرده بود:« باید برویم سر زمین. مگه تو خون رعیت تو رگت نیست بی غیرت؟»
گفتم:«ننه تو رو خدا ول کن تو این گرما. آخه کی میره تو این گرما آلبالو بچینه؟ مگه دیوونه ایم؟ آفتاب پوست سر آدمو میتراشه!»
شروع کرد دور خانه راه برود و زیر لبش چیزی را زمزمه کند. دلش شکسته بود.
گفتم:«ننه چی داری میگی؟»
نشست روی سنگ حوض حیاط خانه و گفت:«پسر، آخه تو که نمیدونی من جوونیمو تو این علفزارها گذروندم. نمیدونی که من با دونه دونه این درخت
به نامۀ عملم نیست جز گناه گناه...
ولی به وقت سخن کوهی ادعا دارم
الا امیر سحر ای مسافر صحرا
امید وصل تو را بین هر دعا دارم
به کام خویش چشیدم غم جدایی را
نشان رحمتی از یار آشنا دارم
مرا میان قنوت سحر مَبر از یاد
بیا و نامه اعمالِ من مرور نکن
که بر جبین عرق شرم از شما دارم
هوای بوسه ای از خاک کربلا دارم
بسم الله الرحمن الرحیممورچه اى در ایام قحطى دست به دعا برداشته بودحضرت سلیمان (على نبینا و آله و علیه السلام) که با یارانش براى دعاى باران به صحرا مىرفتند صدایش را شنیدبه یارانش گفت برگردید که به دعاى غیر شما خدا به شما رحم کرد...
... امروز کتاب خرمگس رو تموم کردم. از اون رمان‌های شکوهمنده. از اون‌ها که شکوه و عظمت انسانیت رو به رخت می‌کشه و یادت می‌یاره که رمان چیزی فراتر از قصه و داستانه. از اون کتاب‌ها که به قول ژوزه ساراماگو به جمعیت آدم‌های روی زمین اضافه کرده. راستش با این کتاب آرتور برتون و جما به آدمای زندگی من اضافه شدن. آدمایی که شاید پوست و استخون‌شونو ندیدم. اما روح‌شونو درک کردم...
فکربازی‌های بعد از خواندن کتاب خرمگس در اپیزود دوم سری گزارش به خاک صحرای
اشک رازیست - لبخند رازیست - عشق رازیست
اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی - نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی - یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم مرا فریاد کن
درخت با جنگل سخن میگوید - علف با صحرا - ستاره با کهکشان
و من با تو سخن میگویم
نامت را به من بگو - دستت را به من بده
حرفت را به من بگو - قلبت را به من بده
من ریشه های تو را دریافته ام
با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام
و دستهایت با دستان من آشناست
در خلوت روشن
بز به صحرا رود و بزغاله
کند از دوری مادر ناله

دم به دم بع بع و فریاد کند
مادر خویش همی یاد کند
بز به صحرا رود و با چوپان
علف سبز خورد و آب روان
چونکه پر شیر  شود پستانش
باز می گردد و با چوپانش
چون رسد گله به این آبادی
بزک ما بدود با شادی
بزک ما بدود پیشاپیش
تا دهد شیر به بزغاله خویش




سلام این شعری هستش که بچگیام مامانم برام میخوند خیلی دوستش داشتم
 شُکر تو رو خداکه دادی به ماای خدا جونمای مهربونماین همه نعمتدر اوجِ کثرتتگرگ و بارونبرفِ زمستونجنگل و دریادریا و صحراکوه های بلندعسلِ چون قندگندم و ذرتاین همه نعمتتو دادی به ماشکر تو رو خدا.
 
 سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
باران ترین ابر خداامشب چه بارنی شدیآقا شب هشت عزاشاید خراسانی شدیشاید رضا کاری کندامشب برای قلب توذکر علی روی لبتاکبر صدای قلب تولیلا پر از دلشوره شداکبر به میدان می رودسقا فدایش می شودگویی حسین جان می رودکام علی اکبرت شکل بیابان ها شدهبا بغض و کینه از علیاکبر قد صحرا شده
ترکمن‎ صحرا منطقه‎ای بسیار زیبا و خوش آب‎وهوا در شمال شرقی کشورمان است. که بخش‎هایی از استان‎های گلستان و خراسان شمالی را شامل می‎شود. شهرهای ترکمن نشین از جمله بندرترکمن، گنبد کاووس، کلاله، آق‎قلا، سیمین‎شهر و ... در این موقعیت جغرافیایی قرار گرفته و اقلیم ترکمن‎صحرا را تشکیل داده‎اند.
ترکمن‎ صحرا منطقه‎ی گردشگری
شاید باورتان نشود که همه شهرهای منطقه ترکمن‎ صحرا شهرهای گردشگر ‎پذیری است، با اینکه اقامتگاه‎هایی در این منطقه وجو
نام ترانه : دختر صحرا
با صدای دلنشین حسین فسنقری
شاعر : محمدطاها
ملودی : صادق فرجادی
⏬برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید
 دختر عشایر ؛ با چهره ای زیبا
 خیلی قشنگ میرقصه ؛ اسمش چیه ¿ رعنا
 کمون به دست گرفته ؛ رفته به دشتو صحرا
 شیر زنه به مولا ؛ اون شیر زنه به مولا
 دختر عشایر ؛ نازتو خریدارم
 وقتی ازم دوری ؛ از زندگی بیزارم
 داغتو نبینه این دل دیوونه عاشق
 دختر عشایر ؛ خیلی دوست دارم
 هرکسی تو دلش - یه نفرو دوس داره
 وقتی ڪه اون نباشه - از زندگ
شهگل چت
شهگل چت از چت روم های خوب ایران است .
این چت روم با امکانات عالی چت رومی پذیرای کاربران ایرانیست
جهت ورود به شهگل چت روی تصویربالا کلیک کنید
چت
صحرا چت
برای ورود به چت روم صحرا روی لینک بالا کلیک کنید
آواز چت
برای ورود به آواز چت روی لینک بالا کلیک کنید
نگین چت
برای ورود به نگین چت روی لینک بالا کلیک کنید
پرشین چت
برای ورود به چت پرشین روی لینک بالا کلیک کنید
آرزو چت
برای ورود به چت روم آرزو روی لینک بالا کلیک کنید
مهگل چت
برای ورود به چت
روزی به پدرم اصرار کردم که من میخوام رانندگی با موتور رو یاد بگیرم تقریباً 11 سالم بود پدرم گفت باشه وقتی رفتیم صحرا اونجا بهت موتور رو میدم.رفتیم صحرا چغندر قند کاشته بودیم اونها رو آبیاری کردیم تا کارمون تموم شد من دویدم سراغ موتور و اونا برداشتم و سوار شدم اما پاهام به زمین نمی رسید پدر عزیزم اومد پشتم نشست گفت کلاچ رو بگیر و بزن دنده منم همین کار رو با ذوق و شوق خاصی انجام دادم و یواش یواش حرکت کردیم.  کوچه‌ای که داخلش تمرین می‌کردیم باری
سلام و درود 
زمین فراخ و دشت و کوه سجاده  ما 
روح دل شادشود از غم پر باده  ما
بوی یاری بفرستاد به صحرا دل ما 
سوته دل ریخت به لعلم قدح تازه ما
راوی آورد خبرم را به دیباچه یار 
که سجودش بکشد هق هق و هر ناله ما
من به نازم که به این یار به هر مجلس ما 
روشنایست نگهش بین ره ظلمانی پر ضاله ما
..............    ..................... .....   ............................
شب باشه امتحان باشه خستگی باشه ولی خب خوابی نباشه !!!!
شبم بخیر 
خدایا شکرتون
خدایا فردا یه نگاه با برکت به همه بنده هات
*این پست نوشته ای غمبار است، اگر حال خوبی ندارید لطفا نخوانید.
امروز مهمان عزیزی داشتم. حاج محمد حاج قاسم. در حال آماده کردن چایی بودم که گفت: آره دیگه، دنیا همینه. من که قبلا داداشم به رحمت خدا رفت، حالا هم که پسرم. کاش هیچ مردی داغ فرزند نبینه.
آبجوش را ریختم روی دستم. داد زدم: خدا پسرتون رو رحمت کنه پدر جان. مرحمت فرمودید واقعا، من باید خدمتتون میرسیدم، بزرگی کردید تشریف آوردید...
چشمهایش پر اشک شد و گفت: آخه ما همه از یک رگ و ریشه ایم. ما و شما ن
صداش کردم. اما متوجهم نشد. توی چشمهاش هزارتا دریای طوفانی داشت و هزارتا کشتی شکسته که هیچ کدوم قرار نبود پهلو بگیرن. 
صداش کردم.
ولی انگار غرق شده بود.
غریق نجات نبودم و دست کمی از خودش نداشتم. منم یه فانوس شکسته بودم که نفس های آخرش رو سوسو می زد. 
آدم های غمگین، هیچ وقت  جزیره های دورشون  رو نمی بینن.
یک داستان واقعی:
تابستان 1363 که در شاهرود هنگام آموزش سربازان در صحرا، با مادری به همراه دو دخترش برخورد کردم که در حال درو کردن گندم‌هایشان بودند. فرمانده‌ی گروهان، ستوان آسیایی به من گفت: مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع کنیم و برویم گندم‌های آن پیرزن را درو کنیم.
ادامه مطلب
به نام او...
 غروب یک‌ روز زمستانی بود. دفتر شعرش را باز کرد و خواند:
چون رملهای خسته ی صحرا نشسته امبی وزن و در سکوت همین جا نشسته ام
گفتم: دست بردار، بی وزنی و سکوت صفت قاصدک هاست، اما تو که قاصدک نیستی نازنین!
لبخند زد و گفت: اما میتونم باشم ها!گفتم: من که عاااااشق قاصدکهام، چون هنوز هم به خیال خام بچه گی هایم ، فکر می کنم قاصدکها از طرف خدا برایمان خبرهای خوب می آورند. ثابت کن که شبیه قاصدکی!!
اما بعدش یادم رفت بهش بگم: شوخی کردم به خدا!
و ثابت ک
حلول ماه ربیع الاول بر عاشقان رسول الله تهنیت باد...
آمده فصل ِ،بهار ِ ناب ِ خوش عهدی
ربیعُ الاوّل و عالَم،همه به ذکر یا مهدی
شور و شعف از عطای حضرت حق بر همه دلها مبارک
شکفتن ِلاله های فخر و عزّت در دل ِ صحرا مبارک
امامت ِ مهدی ِ آل پیمبر یوسف زهرا مبارک
دارم ای آقا به سر هوای تو،حضرت مهدی جانم فدای تو
حضرت مهدی جانم فدای تو...
راه‌پیمایی اربعین تنها سفری در جغرافیا نیست، بلکه حرکتی در تاریخ است؛ آن هم نه به گذشته، بلکه به آینده. آن‌چه به این سفر جغرافیایی عمق و معنای تاریخی بخشیده، تحولی است که در بصیرت راه‌پیمایان پدید آمده است.
(بخشی از کتاب)
 
 
دکتر غلامعلی حداد عادل در سفر خود به نجف اشرف در سال ۱۳۹۶، با سیل عظیم راه‌پیمایان اربعین هم‌مسیر می‌شود و شرحی از جریان این راه‌پیمایی و اتفاق‌های روی‌داده در مسیر نجف به کربلا را در این کتاب که با عنوانی برگرفته
شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورشکه تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
سماط دهر دون پرور ندارد شهد آسایشمذاق حرص و آز ای دل بشو از تلخ و از شورش
بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمنبه لعب زهره چنگی و مریخ سلحشورش
کمند صید بهرامی بیفکن جام جم بردارکه من پیمودم این صحرا نه بهرام است و نه گورش
بیا تا در می صافیت راز دهر بنمایمبه شرط آن که ننمایی به کج طبعان دل کورش
نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیستسلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش
کما
افغانستان سرزمینی کوهستانی بین آسیای جنوبی و آسیای میانه‌ است. کشوری که بیشتر مساحت آن را کوهستان‌های هندوکش فرا گرفته‌اند. بلندترین قله‌ی آن نوشاخ است با ارتفاع ۷۴۸۵ متر. سه منطقه‌ی متمایز جغرافیایی دارد: دشت‌های فراخ شمال کشور، بیابان‌های جنوب غربی و رشته‌کوه‌های هندوکش در مرکز این کشور. افغانستان راه به دریا ندارد. کشتی به آن تردد نمی‌کند. راه‌آهن ندارد. خبری از قطار در آن نیست. وسیله‌ی نقلیه‌ فقط هواپیماست و ماشین. افغانستانی‌
سر و همسرون مه ره نکنید سرکوب
شما شیر دارا من خشک هایته چو
شما ترنه مارا من فرامه گو
شما روز روشن من تاریک شو
های شما روز روشن من تاریک شو
ته نئی گله باغ تلی دگرده
ته نئی خار تن حلی دگرده
ته نئی سبزه ره خنده دنیه
ریشه ره ونگ جونده دنیه
پایین محله تا بالای محله
ته نئی آدم زنده دنیه
نماشونه صحرا نرم نرم وارون
تیرنگ بهاره تیکا مقوم
خرابه دکتمی راه بهیه کوم
مار بمیره داغ سیاوش نوم، سیاوش نوم
 
با آرزوی سلامتی خشروی مازندران، استاد خشرو
یا حـ ـسـ یـ ـن
رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی عباس من! دیدی اما مانند خواهر ندیدی
 آن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان را وقتی غریبانه می‌رفت بی یار و یاور ندیدی
 آری در آوردن تیر بی دست از دیده سخت است اما در آوردن تیر از نای اصغر ندیدی
 حیرانی یک پدر را با نعش نوزاد بر دست آن بهت و ناباوری را در چشم مادر ندیدی
 شد پیش تو نا امیدی، تیر نشسته به مشکت مثل من اطراف عشقت انبوه لشکر ندیدی
 بر گودی گرم گودال خوب است چشمت نیفتاد چون چشم ناباور م
سپاه وحشتشب با طلوع ستاره سرخی از غروب , دامنش رابر صحرا گستردانده بود. لشکر خسته, بعد از چند ساعت حرکت از کربلا , اطراق کرده بود. عمر سعد , شمر ابن ذلجوشن , حجّار ابن ابحر , حصین ابن نمیر و عمر ابن حجاج گرد آتشی نشسته  وبه پشتی های زربفت  تکیه داده بودند در حالی که طبقی از سیب و انگور روبرویشن نهاده شده بود.حجّار به نگهبان گفت:های سرباز!پس کو بریان شتر؟ مگر نمیدانی شکم جنگجویان تاب گرسنگی ندارد؟ابن نمیر گفت:شکم تو با یک شتر سالم هم پر نمی شود.(قهق
متن نوحه حسین جان فدایی توام با صدای حاج مهدی سلحشور
حسین جان حسین جان فدایی توام
زائرها تو دل صحرا
قطره قطره شدن دریا
رسمشون عشقه و راهشون کربلا
می پیچه نغمه ای تو باد هلا بیکم
صدای صابخونه میاد هلا بیکم
با هر قدم جهان میشه خاک پاشون
با هر قدم حرم می بینه چشماشون
با هر قدم میرن تو قلب آقاشون
حسین جان حسین جان فدایی توام
ادامه مطلب
خرید سی دی و فایل از سایت barishsesi.com انیمیشن The Incredible 2(شگفت انگیزان 2) در سال 1397 با نام “سوپر قهرمانلار ایکی” توسط وب سایت باریش سسی به زبان ترکی آذربایجانی دوبله شده و در سال 1398 منتشر شد است.
عواید حاصل از فروش دوبله ترکی انیمیشن سوپر قهرمانلار۲ به سیل زدگان ترکمن صحرا اهدا خواهد شد.
http://barishsesi.com/%d8%a8%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%b4-%d8%b3%d8%b3%db%8c-%d8%af%d9%88%d8%a8%d9%84%d9%87-%d8%aa%d8%b1%da%a9%db%8c/
نویسنده و محقق غربی  “استیون رانسیمان” در کتاب تاریخ جنگ های صلیبی درباره سلطان صلاح الدین ایوبی،فرمانده فقید مسلمان کُرد تبار چنین اظهار نظر کرده است:
«… سلطان از نظر ظاهر مردی بود لاغر اندام، چهره‏ ای محزون و آرام داشت که هر آن، با لبخندی نور و صفا می‏ گرفت. رفتارش همواره به هنجار بود. سادگی را می‏ پسندید و از خودنمایی و درشتی متنفر بود. دل‏بسته صحرا بود، با این‏همه از مطالعه و خواندن غافل نمی ‏نشست… ».
جمعه هااندرفراق یوسف زهراگذشت/سخت ازبهروصال ماه خوش سیما گذشت/شیعیانش آرزوی دیدن مهدی کنند/جستجوهابهراو اندردل صحرا گذشت/اشکهامانند چشمه وصل اقیانوس شد/کشتی دین باولایت ازخوددریاگذشت/زمزم دلدادگی را هست یعقوب درون/ازفراق یوسف حق گریه مولاگذشت/سرزمین آرزو را کرد مهدی جاودان/دیدن تمثال اورادیده بیناگذشت/تاظهورناب مولاگام های آخراست/لشکری آماده باش یاری آقاگذشت/
دوست دارم پولامو جمع کنم یه زمین کشاورزی بخرم به نسبت چیزای دیگه ای که تو این مملکته قیمتش خیلی خوبه و چون من عاشق کشاورزیم بهمم خوش میگذره ....
----------------------
دوست دارم جمعه ها که سر کار نمیرم غروبش برم تو یه جای شلوغ غذای خیابونی بفروشم تو بندر عباس دیده بودم مرد پشت شیشه درست میکرد همه روندشو میدیدم خیلی هم خوشمزه بود و البته که منظورم از غذای خیابونی فلافل نیست :|
----------------------
دوست دارم یه ۱۸ چرخ داشته باشم از اینا که مال کارخونه ی ماموت یه ماه
به قلم دکتر شیخ باقر طالبی دارابی: پدر و مادر ما اگرچه زندگی آخوندی داشتند، اما ما هنوز کارکردن هر دو -بخصوص مادر- بر سر زمین را فراموش نمی‌کنیم. خود من و اخوی آقاابراهیم، یه دفعه رفتیم سر زمینِ کشاورزی برای وال‌کشی با ابزاری به اسم بَلو . در آن سفرِ کاری! به سمت منطقه‌ای به نام «سیاهبول صحرا» در دارابکلا. او از آغاز از یک فیلم نورمن ویزدم -که در سینما سپهر ساری دیده بود- گفت و گفت و گفت و برای اینکه من را قانع کند به پدر نگیم نیمه‌کاره، وال‌ک
هزار دره مثل یک مخمل سبز با طراوت و زیباست
  
ترکمن صحرا محدوده‌ای عجیب است. جنگل و دریا، کوه و بیابان را یکجا دارد. بیهوده نیست  که ایران کوچک نامیده می‌شود. هزار دره و قبرستان خالد نبی یکی از  دیدنی‌های مهم این محدوده از ایران است که در کنار مردمان ترکمن صحرا، اسب و  موسیقی دلربای عشایری گردشگران زیادی را به سوی خود می‌کشاند. با مجله گردشگری دلتا همراه باشید تا با هم به ترکمن صحرا و هزار دره اعجاب انگیزش سفر کنیم.
هزار دره کجاست؟
هزار دره
دانلود آهنگ جدید سینا بهداد سیزده بهار
Downlaod New Music Sina Behdad 13 Bahar
دانلود آهنگ شاد و زیبا سینا بهداد بنام ۱۳ بهار تیتراژ با کی بریم سیزده بدر
دانلود اهنگ ۱۳ بهار با صدای سینا بهداد از پلی نیو موزیک
دانلود موزیک و ترانه تیتراژ فیلم با کی بریم سیزده بدر
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید…
تکست و متن آهنگ سینا بهداد سیزده بهار
ای که قدمات رنگ خنده هات
مژده ی فصل گرماست
وقتی که از راه میرسی آخر
عمر سرماست
ای که قدمات رنگ خنده هات
مژده ی فصل گرم
به تاریخ سنه ۱۳۳۶ه.ق هفده یوم بعد از عید نوروز برفی آمد یک زرع که تمام گوسفندها در صحرا تلف شدند. جهت یادبودحقیر سیدمصطفی عرض شد و سلام .اول وجود پدیده ناهمگون آب و هوایی و ضربات مهلک آن در جامعه ایرانی سابقه ای دیرینه دارد « آفتاب به آخر این بود . برف آمد دو شبانه روز و یخ بند افتاد هفته ای ، و این از عجایب الدنیا بود وذلک فی سنه ستین و خمسائه»(سال ۵۶۰ه.ق) تاریخ بیهق ص۴۹۵و نقل شفاهی بارش یک میل معادل سه متر برف در ۱۰خردادیاهفتادم بعد از عید در سد
ابراهیم ادهم «رحمة اللهّ علیه» در وقت پادشاهی به شکار رفته بود. در پی آهویی تاخت تا چندان که از لشکر به کلّی جدا گشت و دور افتاد. اسب در عَرَق غَرق شده بود از خستگی. او هنوز می‌تاخت در آن بیابان. چون از حد گذشت، آهو به سخن درآمد و روی بازپس کرد که:« مَا خُلِقْتَ لِهذا،  تو را برای این نیافریده‌اند و از عدم جهت این موجود نگردانیده‌اند که مرا شکار کنی. خود مرا صید کرده گیر، تا چه شود؟» 
ابراهیم چون این را بشنید نعره‌ای زد و خود را از اسب درانداخت
دانلود دوبله فارسی فیلم Waterhole #3 1967کیفیت BluRay 720p اضافه شد
دانلود
بازیگران : Carroll O’Connor, James Coburn, Margaret Blye
کارگردان : William A. Graham
محصول : ایتالیا
سال تولید : ۱۹۶۷
فرمت : MKV
زبان : دوبله فارسی
حجم :  ۱٫۱۰ گیگابایت
نام پارسی فیلم : مزدوران طلا
خلاصه داستان : پس از اینکه قماربازی سربازی را می‌کشد، نقشه‌ای پیدا می‌کند که در آن به نقطه‌ای در صحرا اشاره کرده که گنجینه طلای ارتش قرار دارد…
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد!در دام مانده باشد ،صیاد رفته باشدآه از دمی که تنها با داغ او چو لالهدر خون نشسته باشم ، چون باد رفته باشدامشب صدای تیشه از بیستون نیامدشاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشدخونش به تیغ حسرت یا رب حلال باداصیدی که از کمندت آزاد رفته باشداز آه دردناکی سازم خبر دلت راوقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشدرحم است بر اسیری کز گِرد دام زلفتبا صد امیدواری ناشاد رفته باشدشادم که از رقیبان دامنکشان گذشتیگو مشت خاک ما هم بر باد
    حقیقت
روزی کسی نزد ملا نصرالدین آمد و از او درخواست کرد تا الاغش را برای ساعتی به او بدهد. ملا نصرالدین که نمی خواست الاغش را قرض دهد، گفت: "الاغ اینجا نیست، پسرم آن را به صحرا برده است." در همین لحظه صدای عرعر الاغ بلند شد! مرد همسایه گفت: "تو که گفتی الاغ در صحرا است، پس این چه کسی است عرعر میکند؟" ملا نصرالدین با عصبانیت گفت: " عجب آدمی هستی. حرف پیرمردی مثل من را قبول نداری، اما عرعر کردن یک الاغ بی شعور را باور می کنی؟!"
نتیجه اخلاقی:
بالات
دانلود آهنگ حمید هیراد ساقی
Danlod Ahang Karet Ke Lange Migi Khoda Ghashange
نام اصلی این آهنگ ” ساقی ” می باشد
متن آهنگ ساقی حمید هیراد
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
دست بر سر میزنی؛ دنبال ساقی آمدی!آمدی آشفته و مجنون و یاغی آمدی…بر در میخانه ها، هر دم گدایی میکنیتا به مسجد میرسی؛ با ما خدایی میکنی!ایمان خود را سر بریدی…
شعر و ملودی : حمید هیراددل به دریا میزنییوسف خود را باختی و سر به صحرا میزنی!به سرم زده، حالتو امشب خوب کنمتا صدام بزنی و بگی، من خوب شدم…به سرم زده ح
امام.  صادق ع شنیدم. پدرم میفرمود مردی بیابانی خدمت رسولخدا ص  امد و عرضکرد و عرض کرد. من صحرا نشینم  چون نمی توانم همیشه از خدمت شما استفاده کنم  کلمات جامعی   بمن بیا موزد  فرمود دستورات میدهم که غضب مکن مرد عرب در خواست خود را سه. بار تکرار کرد و همان جواب راشنید تا انمرد بخود امدوگفت دیگر سوالی نمیکنم  رسولخداص  جز بخیر مرا  دستور نفرموده زیرا همان غضب نکردن مرااز دشنام و تهمت و ازار مسلمان وچاقوکشی و ادم کشی و کناهان دیگر. باز میدارد سپس
محبوب منبه یاد بیاور سوگواری‌هایم را برای چهارشنبه‌در پنجشنبه های خاکستریدر خیابان‌های سردِ بی تو بودن را که بارها از آن عبور کرده‌ام
 محبوب منبه یاد تو شعرهایم را در باغچهدر صحرادر دشت می‌کارمو نام مقدست را بر تن تمام سپیدارهاحک کرده امو با باد می‌رقصمبا رود می‌خوانمو با لک‌لک ها پر می‌گیرم
 محبوب منبی دلیل دلتنگ تو می‌شومبی‌دلیل گریه می‌کنمبی‌دلیل به کوچه می‌زنمقلب من به شکستن‌های بی‌دلیل عادت داردنگران نباش!تو مقصر نیستی
حق با تو بودمی بایست می خوابیدماما چیزی خوابم را آشفته کرده استدر دو ظاقچه رو به رویم شش دسته خوشه زرد گندم چیده امبا آن گیس های سیاه و روز پریشانشانکاش تنها نبودمفکر می کنی ستاره ها از خوشه ها خوششان نمی آید ؟کاش تنها نبودیآن وقت که می تواستیم به این موضوع و موضوعات دیگر اینقدر بلند بلندبخندیم تا همسایه هامان از خواب بیدار شوندمی دانی ؟انگار چرخ فلک سوارمانگار قایقی مرا می بردانگار روی شیب برف ها با اسکی می روم ومرا ببخشولی آخر چگونه می شو
رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدیعبّاس من! دیدی امّا مانند خواهر ندیدیآن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان راوقتی غریبانه می‌رفت بی‌یار و یاور ندیدیآری در آوردن تیر بی‌دست از دیده سخت استامّا در آوردن تیر از نای اصغر ندیدیحیرانی یک پدر را با نعش نوزاد بر دستیا بُهت ناباوری را در چشم مادر ندیدیشد پیش تو ناامیدی تیر نشسته به مشکتمثل من اطراف عشقت انبوه لشکر ندیدیبر گودی سرد گودال خوب است چشمت نیفتادچون چشم ناباور من دستی به خنجر ندیدیدلخ
زنهار از آن تبسم شیرین که می کنی...
چشمت خوشست و بر اثر خواب خوشترست
طعم دهانت از شکر ناب خوشترست
زنهار از آن تبسم شیرین که می‌کنی
کز خنده شکوفه سیراب خوشترست
شمعی به پیش روی تو گفتم که برکنم
حاجت به شمع نیست که مهتاب خوشترست
دوش آرزوی خواب خوشم بود یک زمان
امشب نظر به روی تو از خواب خوشترست
در خوابگاه عاشق سر بر کنار دوست
کیمخت خارپشت ز سنجاب خوشترست
زان سوی بحر آتش اگر خوانیم به لطف
رفتن به روی آتشم از آب خوشترست
ز آب روان و سبزه و صحرا و لاله
امیرالمومنین علی علیه السلام
 
ز خورشید گردون فراتر منم من
که خاک کف پای حیدر منم من
 
سزد گر ملک لب گشاید به مدحم
که مداح مولای قنبر منم من
 
علی (ع) آن که گر پرسی از وی که هستی
بگوید که ساقی کوثر منم من
 
نگهبان دین دست حق روح قرآن
رسول خدا را برادر منم من
 
مسیحا شود زنده با یک نگاهم
که جان عزیز پیمبر (ص) منم من
 
به دریای طوفانی دهر کشتی
به کشتی توحید لنگر منم من
 
به پیغمبران رهنما در بلاها
به ختم رسل یار و یاور منم من
 
چه بالاتر از این چه نیکوت
بادعاوبا نیایش هرگره وامیشود/رنگ وبوی بندگیها بازمعنامیشود/آسمان اندرتجلی شاهدشوروصال/بنده هم مشمول لطف ناب یکتا میشود/هردعایی باولایت مستجاب ایزدی است/درترازوی حقیقت وصل مولامیشود/زمزم اشک وتوسل در رثای اهل بیت/شامل الطاف رب ومزد والا میشود/ماه ذیحجه رسیده بربلوغ بندگی/بادعاهای حسینی شوردلهامیشود/حاجیان بهرمناسک راهی رمی ومنا/یک شکوهی درپرستش کل صحرا میشود/این نیایش رهگشایی بر ولایت محوری است/شادمان از کار شیعه باززهرامیشود/تاظهور
فلش چت
 
چت فلش,چتروم فلش ,چتروم FLASH,چت کردن چت فلش,چتروم فلش ,چتروم FLASH,سایت چت,فارسیچت,چتروم,چتروم,چت کردن,سایت چت,برنامه چت,سایت چت فارسی,یاهو چت,چت روم یاهو,روم یاهو,گپ یاهو,یاهو گپ, گپ سرا,یاهوو,چتروم یاهو,چتروم یاهو,شاهین چت,چتروم شاهین,چت روم شاهین,سون,چت روم سون,چتروم سون,اصلی,آیناز,عسل,چت روم عسل,مهر,ققنوس,چت روم یاهو,روم یاهو,گپ یاهو,یاهو گپ, گپ سرا چت شلوغ,چتروم شلوغ,چتروم پرشین,فانوس,الماس,صحرا,چت روم الماس,چتروم الماس,چتروم صحرا,چت روم
آنچه می‌ماند به یک جا خوشنیست، مرده‌ است به حاشا خوش
ذرّه‌ی حق همیشه در گردش گه به صحرا و گه به دریا خوش
تو ستاره‌ای، خیال شر سوزان وین ولایت به سودا خوش 
گر به ضرب چرخ همی رقصی زاده‌ی چرخی و به بلوا خوش
ورنه تو عمودِ بیداری بر فراز زیر و زیرا خوش 
شاهد دلم دوش می‌گفت حلمیا این دم دمیرا خوش
موسیقی: Tomaso Albinoni - Adagio in G Minor
چت
باران فان :
سایت چت یکی از سایت های تفریحی برای آشنایی کاربران و سرگرمی و گفتگو میباشد
باران فان به شما بهترین چت ها رو معرفی میکنه
برای ورود به شلوغترین چت فارسی روی تصویر زیر کلیک کنید
 
چت شلوغ , چت فارسی , چت ایرانی , چت آذری , چت گل , چت باران , چت پرشین , پرشین چت , مهگل چت , چت روم میهن , مهر چت , گلشن چت , آلوچه چت , صحرا چت
برای ورود به سایت چت روی تصویر بالا کلیک کنید و به جمع کاربران ایرانی از همه نقاط ایران بپیوندید
 
گشته ویران
بارگاه قدس انوار الهی
قبرهای جمله خاکی   
بی ضریح و سایبان
در کوره ی گرمای خورشید
زین مصیبت
اشک غم جاری است
از ابر دو چشم آسمان هم
خادم این قبرها
باران اشک مومنین است
صحن آنها
وسعتش تا قلب پاک متقین است
می توان دریافت اوج غصه را
از سنگ ها ی داغ صحرا و بیابان
بادها هم خاک غم ریزند بر سر
قبرهای گشته ویران
جمله شب ها
فاقد شمع و چراغان
ظهرهای داغ و سوزان
هشتم شوال شد
وهابیت
این دشمنان دین و قران
بقعه ها
گلدسته ها را
یک به یک بنموده ویرا
بسم الله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- نظریه ایت الله فقیدمرحوم حضرت حائری شیرازی رحمت الله علیه – امامت – منبع – کتاب با علی در صحرا-اسلام بدون امامت- امکان وجودی ندارد- اگر امامت نباشد نظام امت درهم  میریزد- انصافا بهم نریخته است-؟؟؟" (والامامة نظاما لالمة) امامت برای نظم دادن امت است—عرب – نخ کردن در دانه های  گردبند را—نظم- می گوید- مثلا  دانه های بزرگ را وسط و- دانه های کوچک را دو طرف قرار داده اس وبه وسیله ریسمان نظام میدهند- ایا نصا
می گویند راه های خداشناسی، به شماره ی تمام آفریده های اوست؛ درحالیکه اگر بخواهیم تمام این راه ها را یکجا جمع کنیم، در سه دسته جای می‌گیرند:
۱. راه دلی یا فطری۲. راه طبیعت۳. راه عقلاولی، پیشه ی عرفاست و دومی، کار دانشمندان و سومی، راست کار فیلسوفان. البته، مردم عادی نیز عمومأ از راه دوم، یعنی طبیعت به خدا می رسند. حالا اینها که گفتم یعنی چه؟! آنچه که ذهن تازه کار من از کتاب های بزرگان، به یاد می‌آورد اینهاست:راه دل، یعنی راه عشق و راه فطرت، همان
زمین ادامه دستی است که به گندم می رسد
زمین ادامه یک عشق است که سرخ ترین پیراهن را بر تن دارد .
و من ادامه زیباترین ترانه های ترس خورده بابابزرگ به ترکه های ناظم و درد بلند جریمه
به وحشت سود و زیان تاجر زنگ حساب
به کوچه های خشک آب شاهی و یخ بر خر
سکوت ماندگار پدر
و فرفره های بی باد میرسم.
چه کسی آیا
سه ماه تعطیلی ده سالگی ام را از تخم مرغ فروش و تاجر بازار امتحان حساب بازپس میگیرد
جز من که از زمین تو می رویم.
زمین ادامه یک شعر است که عشق را ادامه شبنم
#جاودانه
میرقصی چه عاشقانههمچون شکوفه‌های بهاریبرسطح برکه دلمبا تو بهار همیشه نامش اردی بهشت است!
خسته از تنهایی ها،درخوابمتکثیر می شوی هرشبببین چگونهبا نوازشت گیسوانت شاعرت می شوم!
هر بهار،از آسمان دستانت باران عشق می ریزدچین های دامنتمسیر کوچ پرستوهاصدایتطعنه می زند به نغمه خوانی های پرندگان صحراببین!ببین مرا کهبا خیالت اینگونه عشق را تفسیر می کنم.
آری،وقتی که با خیالت اینگونه زندگی را در من زنده می کنیاگر کنارم بودی،چه خوشبخت بود ب
ایرانی آزاده را چون ریشه ایران است
خاک وطن چون قبله گاه عشق و ایمان است
ملّت چو سروی ریشه در خاک وطن دارد
هر شاخه اش قومی و بر کشور نگهبان است
اقوام ایرانی چنان اجزاء یک جانند
ترک و لر و کرد و عرب از روح این جان است
فرقی ندارد دشت و دریا ، جنگل و صحرا
خاک کویر ایرانیان را گنج پنهان است
روز و شب ایرانیان آبادی کشور
گرد و غبارش هم چو سرمه روی چشمان است
از افتخارات وطن می بالد او در خود
بدگوئی از میهن به نزدش کار نادان است
مانند بیدی بر سر جایش نمی لر
این روزا حسابی بارون میبارتوروستا همه جای کوچه شده گل_امسال جوب کشی محله مارو تموم کردن شاید سال اینده اسفالت بکشن.شورا دهیار روستا بعد بیست سال بفکر محله ما افتادنو هزینه کردن .بیشتر به ورودی روستا احمیت میدن
بعضی وقتا که بوجه خوریشون تموم میشه بفکر درست کردن روستا میفتن
قبلا حتی ابم از شیرا نمیومد مردوم کوچ میکردن شهر تا یه چاه زدن تو صحرا ابشو کشیدن به روستا
خدارو شکر الان خوبه .میرفتی حموم از دوش اب نمیومد. باید میرفتی حمام عمومی روستا
پ
 
نیمی‌دانُوم چند وقت از بِشی‌یَنُت بُگذُشتیه، اَمبا
کُهنگی این دردی کو سینه‌می میان بَنُشتیه
از تازگیِ قشنگِه خاطُراتمان ویشتره!
 
یادُوش بخیر صُحب به صُحب
مُنو با یه ایزار نان راهی صحرا میکُردی
ایسه الآن وَلگه که جیر میا و مُنی کو بی ایزار این کوچه ر جَر میشُم
و هَمّـُوش دی تی‌یِی یاد دَرُم
 
به قلم: سیده مریم قادری، از اهالی روستایِ اورازان طالقان
 
برگردان متن طالقانی به فارسی:
نمی‌دونم چند وقت از رفتنت گذشته، اما کهنگی دردی که تو سی
عیدغدیرخم شده راهی آن صحرا شویم/درآستان مرتضی یک قطره ازدریاشویم/برروی دست مصطفی مولاعلی شدجلوه گر/بهرولای حضرتش حامی چون زهراشویم/آنجا تمام انبیاء شاهدبرای حیدرند/پیمان بامولازده محبوب بریکتا شویم/صحرای جحفه درجهان خورشید دلهاگشته است/همراه کل حاجیان ماشیعه طاهاشویم/اندر ولایت محوری شیعه همیشه سرفراز/بهرامیرمومنان عاشق در این دنیاشویم/گنج فضیلتهای او دریای بی پایان حق/باپیروی از علی الگو وهم زیباشویم/دارالشفای بندگی باشد ولایت محو
توله
برادرم الان یه ماه که یه سگ از رفیقش اورده که ماده هست .بچه دادشت برادم تو حیاط خونشون انباری داشت اورد اونجا بزاد
پنج تا توله زاید ک سه تاشون نر بودن دوتاشون ماده قراره دوتا توله رو نگه دارن بقیشون رو هم صاحبش ببره صحرا


این سفیده خیلی شلوغ کاره به همشون
ازیت میکنه
{ادعیه و زیارات مهدوی - شماره 30}
 
دعای یا فارس الحجاز
 
روایت شده است هر مومنی که یک کار از کارهای دنیا یا آخرت برای او مشکل شده باشد، به صحرا برود و این دعا را هفتاد مرتبه بخواند تا امدادی از سوی صاحب الامر به او برسد:
یا فارِسَ الحِجازِ أَدرِکنی، یا أَبا صالِحِ المَهدیَّ أَدرِکنی، یا أَبَا القاسِمِ أَدرِکنی، أَدرِکنی وَ لاتَدَعنی، فَإِنّی عاجِزٌ ذَلیلٌ.
(کتاب صحیفه مهدیه)
 
عکس نوشته در ادامه مطلب 
ادامه مطلب
 
10 خاطره شفاهی از شهید «حسن آبشناسان»؛ «مردی از تبار عاشوراییان»عمومی 
هشتم مهرماه، سالگرد شهادت امیر شهید  حسن آبشناسان یادگاه بزرگمردی است، نماد مردانگی، رشادت، بصیرت، پهلوانی و سلحشوری. نوید شاهد به همین بهانه، مروری دارد بر خرده روایت هایی شفاهی از زندگی  سراسر جهاد و عقیده امیر شهادت طلب ارتش جمهوری اسلامی ایران  که  جهانی  از حماسه آفرید و لقب« شیر صحرا»را برای خود به یادگار گذاشت.
ادامه مطلب
#حدیث_مهدوی
امیر المومنین
للقائم منا غیبة امدها طویل، کانی بالشیهة یجولون جولان النعم فی غیبته، یطلبون المرعی فلا یجدونه، الا فمن ثبت منهم علی دینه، و لم یقس قلبه لطول غیبته امامه، فهو معی فی درجتی یوم القیامة.
برای قائم ما غیبتی است که مدت آن به درازا خواهد کشید، شیعان را گویی با چشم خود می بینم همانند گله ی بی‌صاحبی که در دشت و صحرا پراکنده شده، به دنبال چراگاه می گردند، در غیبت او به جستجوی او می پردازند، و نمی یابند. آگاه باشید که هر کس ب
#حدیث_مهدوی
امیر المومنین(ع)
للقائم منا غیبة امدها طویل، کانی بالشیهة یجولون جولان النعم فی غیبته، یطلبون المرعی فلا یجدونه، الا فمن ثبت منهم علی دینه، و لم یقس قلبه لطول غیبته امامه، فهو معی فی درجتی یوم القیامة.
برای قائم ما غیبتی است که مدت آن به درازا خواهد کشید، شیعان را گویی با چشم خود می بینم همانند گله ی بی‌صاحبی که در دشت و صحرا پراکنده شده، به دنبال چراگاه می گردند، در غیبت او به جستجوی او می پردازند، و نمی یابند. آگاه باشید که هر کس
شعرمناجات باامام زمان درشب قدر – رضا باقریان
شبهای قدر آمد و آقا نیامدی
زیباترین ستاره ی دنیا نیامدی
ما را امید وصل تو اینجا نشانده است
ما آمدیم، یوسف زهرا نیامدی
امشب بیا به مجلس ما هم سری بزن
قدرِ گذشته رفت و به اینجا نیامدی
گفتیم جمعه می رسد و می رسی، ولی
جمعه گذشت و حضرت دریا نیامدی
مانند طفل گم شده ای گریه می کنم
خیمه نشین، از دل صحرا نیامدی
مثل یتیم کوفه خرابه نشین شدم
صاحب عزای مجلس مولا نیامدی
کنج خرابه کودکی آرام زیر لب
با گریه گفت شب
چند وقت پیش مبهم محترم ما رو دعوت کرد به این چالش،امروز وقت نوشتن داشتم و نوشتیم، نوشتنش سخت نبود:)
گوشیم زنگ میخوره و جواب میدم. آقای ملوچک این وبسایت ما چی شد؟+ کارش تمومه،آخر هفته تحویل داده میشهآقا بدقولی نکنیاااااا،مشتری منتظره و پیگیره+ باشه باشه نگران نباش،تمومه کارش،واسه بازار گرمی میگم آخر هفتهخوش میگذره سفر؟
+ آره جاتون خالیه،تپه و کوهای اینجا عالیه،انگار یه فرش سبز پهن کردن روی زمینمگه کجایی؟
ترکمن صحرا+ به به خوش بگذره،من برم
مغولان چون شهر خوارزم را بگرفتند و خلق را از شهر به صحرا آوردند، چنگیزخان فرمان داد، تا زنان را از مردان جدا کنند، و آنچه از عورات(زنان) ایشان را در نظر آمد نگاه داشتند و باقى را گفتند، تا دو فوج شوند و همه را برهنه کردند، و گرداگرد ایشان ترکان مغول شمشیرها برکشیدند .
چنگیز بفرمود : هر دو فریق را که در شهر شما جنگ مشت نیکو کنند، فرمان چنان است که از هر دو طرف عورات (زنان) جنگ مشت کنند، آن عورات مسلمانان با چنان فضیحتى مشت درهم می گردانیدند، یک پا
عشق ما ازآه آهوها گذشت
عشق ماازراه گیسوهاگذشت
رفت پنهان کرد از خودعاشقی
عشق ما ازپست وپستوهاگذشت
رفت ازدامان صحرا وکویر
ازچمن،ازیاس وازبوهاگذشت
سایه شدخورشیدوماه و تــَرک کرد
ازافق هاچون پرستوهاگذشت
ازوطن شددور از ایران خود
چین و پاکستان وهندوهاگذشت
بست دندان،قصدقربت روزه کرد
ازغذا ازآب و میگوهاگذشت
دست در دستان مرجانهاگذاشت
چونکه ازاردوی ترسوهاگذشت
مستقیمأرفت درآغوش عشق
همچنان این سووآن سوهاگذشت
پاک شد ازهر گناهی، شدرها
چون عسل ا
شبه جزیره ای که جمع اضداد است
کرکسی از سینه ی بیابان جدا می شود. منحوس، جار می کشد.
صدا، گرداگرد بیابان حصار می شود. کرکس توی آبی آسمان فرو می غلتد و لکه ای بر چهره
ی آسمان می اندازد .
بال های سیاهش روی خورشید و روی مردِ عربِ متواری از
قبیله را سیاه می کند. سیاهی سایه ای می شود روی داغستان ِ صحرا.
زحمت زیادی لازم نیست. فقط کافیست مردِ عرب سایه ی چرکِ
کرکس را روی زمین دنبال کند. تیزی شمشیرش را در خاکِ بی ابرِ حجاز فرو و به اندازه
ی جایِ پایی که از خود
ای حسین!با تو چه بگویم ؟
«شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل»
و تو ای چراغ راه، ای کشتی رهایی، ای خونی که از آن نقطه صحرا، جاودان می‌طپی، و می‌جوشی، و در بستر زمان جاری هستی، و بر همه نسل‌ها می‌گذری، و هر زمین حاصلخیزی را سیراب خون می‌کنی، و هر بذر شایسته را، در زیر خاک، می‌شکافی و می‌شکوفایی، و هر نهال تشنه‌ای را به برگ و بار حیات و خرمی می‌نشانی.
ای آموزگار بزرگ شهادت !برقی از آن نور را بر این شبستان سیاه و نومید ما بیفکن، قطره‌ای از آ
ارزش افزوده در زبان مقصد-دستاوردهای ترجمه
زیاد شنیده ایم که در ترجمه بسیاری از لطافت های متن اصلی از دست می رود. در اینجا با مثالهایی از مهمترین ترجمه های ادبی فارسی سعی می کنم بر آنچه که در ترجمه بدست می آید تاکید کنم. 
 
مترجم ادبی بازرگانی است که ادویه ای را از سرزمینی دور می آورد، در این سفر، نمک هفت دریا بر آن چاشنی نشسته، رطوبت انبار کشتی در آن اثر کرده، آفتاب هفت صحرا بر مغز آن تابیده و خلاصه شیره جان نویسنده به هزار شیوه خوش و ناخوش، خو
برخانتپه‌های ماسه‌ای هلالی شکل و منفردی که نسبت به جهت وزش باد غالب در منطقه به‌صورت متقاطع و عرضی قرار می‌گیرد و دارای دامنه مایلی است که به سمت جهت وزش باد است. بال‌ها یا شاخ‌های هلال در جهت وزش باد تمایل دارند. دامنه پرشیب‌تر داخل شاخ‌ها مخالف جهت وزش باد و مقعر است. ارتفاع برخان می‌تواند بیشتر از 30 متر و عرض آن (فاصله بین دو شاخ) بیشتر از 350 متر بشود. برخان روی سطح هموار و سخت، جایی که مقدار ماسه در حد معین و محدود و سرعت باد ثابت و در حد
امام باقر- علیه السّلام- از پدر بزرگوارش نقل مى‏کند که: پدرم با عدّه ‏اى از
خاندان و یارانش به باغى رفتند. دستور داد تا سفره‏ اى گسترده شود. وقتى خواستند
مشغول خوردن شوند، آهویى از طرف صحرا آمد و ناله کنان نزد پدرم رفت. از پدرم
پرسیدند: اى پسر رسول خدا! این آهو چه مى‏گوید؟حضرت فرمود: او مى‏ گوید سه روز
است که چیزى نخورده ‏ام، دست به او نزنید تا بگویم با ما غذا بخورد.آنها قبول
کردند. حضرت آهو را خواند و آهو مشغول خوردن گشت اما یکى از یاران ام
بهار امسال شاهد پدیده ای شگفت انگیز بود که تکرار نداشت 
اینقدر که حضور پروانه ها در کشورمان بر زمین و زمان ریخته گویا امسال باید سال پروانه نام گذاری می شد
شاید این پدیده نوعی خوشایندی ایست و یا پیام اود نشاط و شادی  ایست
که جای بسی نشاط هم هست چرا که بهار امسال بی سابقه بوده و این خود برای همه نعمت بزرگی است   
وقتی پا به دشت و صحرا می گذاریم  صدای بلبلان و رقص پروانه ها حس و حالی شوق انگیز ؛ گذشته ی اندوه همان را می شورد  و غبار گذشته چندین سا
بهار ماه‏ ها، ربیع الاول است؛ چرا که آثار رحمت الهی و ذخایر برکات خداوندی در این ماه پدیدار می‏ شود و انوار جمال الهی بر زمین و زمینیان می‏‌تابد . ولادت رسول اکرم(ص) اشرف و سید موجودات و نزدیک‏ ترین خلق به خدا، در این ماه بوده است.
         
 
 
دوباره آمده فصل ِ،بهار ِ ناب ِ خوش عهدی
 
ربیعُ الاوّل و عالَم، همه به ذکر یا مهدی
 
شور و شعف از عطای حضرت حق بر همه دلها مبارک
 
شکفتن ِلاله های فخر و عزّت در دل ِ صحرا مبارک
 
 
نگام سرور کائنات است امشب
آبان یازده 60
 
مهرداد خوشبخت ساختن فیلم‌های بلند را از وسط دهه‌ی هشتاد استارت کرد و «آبان یازده ۶۰» یک کدام از فیلم‌های جنگی این سال است . خوشبخت هفت سال پس از فیلم «عقاب صحرا» با این اثر به سینما برگشته است . علیرضا کمالی , حسن معجونی , شبنم گودرزی , حمیدرضا محمدی و نادر سلیمانی درین فیلم سینمایی بازی نقش می‌نمایند . این فیلم جنس اداره فرهنگی هنری نقطع ی عطف است و میگویند اثری متعدد در حوزه‌ی دفاع مقدس به شمار میرود . خل
شروع داستان:
نور شدید آفتاب به حدی زمین را گرم کرده بود که گویی کسی آتشی به زیر پای رهگذران صحرای صبا روشن کرده و آنان را وادار کرده بود که از توقف های میان راهی خود به حد توان بکاهند.کاروانسرایی که در گذشته در هشت فرسخی شهر قرار داشت یکی از همان محدود مسیرهای بود که کاروانیان برای استراحت و گذراندن شب به آن پناه می بردند ولی چون شهر شجره وسعت یافته بود دیگر آن کاروانسرا از رونق افتاده بود و کم کم تبدیل به خرابه شده بود . خرابه ای که اگرچه دیگر
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):اندکی که برآن مداومت کنی , بهتراست تابسیاری که ازآن به ستوه آیی.
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):نادانی کردآنکه ازدشمنانش راه صلاح راباز جست.
امام صادق(علیه السلام):مؤمن دردین نیرومنداست در زمان توانگری میانه رو ودر هنگام تهیدستی , آراسته.
امام رضا(علیه السلام):روزفطر, ازاین روعیدقرار داده شدتا روز گردهمایی مسلمانان باشدودراین روز گردهم آیندوبرای خدابه صحرا درآیندوخداوندرابر منتی که برآنها نهاده است , ستا
متن مداحی شب های جمعه می گیرم هواتو 
شب های جمعه می گیرم هواتو
اشک غریبی می ریزم براتو
بیچاره اون که حرم رو ندیده
بیچاره تر اون که دید کربلاتو
آه امون از غریبی، صبوری
آه چه جوری بسازم با دوری
شاه کرامت کجا تو کجا من؟
این کربلایت چه ها کرده با من
اشکای زهرا تو صحرا برا تو
شب های جمعه صبوری برا من
بیچاره اون که حرم رو ندیده
بیچاره تر اون که دید کربلاتو
آه حرم باز پر از بوی سیبه
آه خدایا حسینم غریبه
دانلود مداحی شبهای جمعه میگیرم هواتو حاج امیر عبا
بسم الله الرحمن الرحیم
 شهادت دخت پیامبر اسلام و نشانه یکتای اسلام بر شما تسلیت باد.
 نمی توان حضرت فاطمه(س) راشناخت مادامی که خدا و اهل البیت را شناخت.
 حضرت شهریار این گونه زیبا میسراید: 
   
ماه آن شب خموش و سرگردان
روی صحرا و دشت می تابید
رنگ غم رنگ حزن پرور ماه
همه جا را نموده بود سپید
دانه دانه ستاره بر رخ چرخ
همچون اشک یتیم می لرزید
خواب گسترده بود خاموشی
برجهان پرده فراموشی
مرغ شب آرمیده بود آرام
چشم ایام رفته بود به خواب
سایه نخل ها به
خیاباندر‌ خیل شکوه بارانچه پرنده هاکه پر می زدند عشق را در آسمانباران که می آیدمی شوم دلتنگدلتنگ بوی خاک دشتدیدن تولد رنگین کمانو قدم زدن با تو در خیابان
باران آمده تا بشوید دستها را!باران آمده تا بشوید غم ها را!
 
به سخره گرفتیم باد راصدای باران گیج کرده بود مراتو محو بارانمن در تماشای توکنار آن کوچه باغمنکنار توتو در کنار منباز و به بازودست در دستچه زیباست کنار حتی خیال توباز هم زندگیباز هم عاشقیحتیقدم زدن تنهایی را در ترانه باران
باران
امروز دومین پروژه رو گرفتم. این یکی بهتره از لحاظ مالی چون می تونم سریع تر تمومش کنم و پولشو یه جا بگیرم.
تو یه سایت ترجمه ی دیگه هم امتحان داده بودم بخش نفت و گاز و پتروشیمیش رو که امروز نتیجه ی تصحیح اومد با نمره ی طلایی قبول شدم، منتها سفارشی تو این زمینه فعلا نیست. حالا بخشای دیگه شم امتحان می دم.
خدایا ممنون که برام سرگرمی میفرستی که از فکر و خیال دیوونه نشم و سر به صحرا و بیابون نذارم.
لطفا برام دعا کنین که یه پروژه ی گنده تر بهم بخوره که پول
کتاب نغمه دل کتابی است از گلچین اشعار مرحوم حاج سید حسین میری شاعر کلاته خیجی است که در زمستان سال 1397 منتشر شد اشعار بسیار زیبای آئینی که در انتشارات آوای چلچله شاهرود به چاپ رسید. کتابی در موضوعاتی همچون: هجرت کامل پیامبر از مکه به مدینه، قیام و نهضت امام خمینی، مهدویت، پند و اندرز و ...
نمونه شعر:
میگذشتم روزی از صحرا و دشتی، رهگذر 
دیدمش ابلیس را زار و حقیر و دربدر 
گفتمش: ای ناقلا اندر کجا بودی بگو
گفت: بگذر از برم گردن کلفت خیره سر
گفتمش: من
می خوام یه غنچه باشم میون باغچه باشم
برگامو هی وابکنم،ببندم،وقتی که آفتاب می تابه بخندم
برم به مهمونی شاپرک ها،
قصه بگم برای کفشدوزک ها
(غنچه اسیر خاکه منتظرآفتابه وقتی که تشنه باشه،توآرزوی آبه)
 
می خوام یه ماهی باشم توآب آبی باشم
پیرهن سرخ پولکی بپوشم،ازآب پاک چشمه ها بنوشم
باله هامو،وابکنم ،ببندم شناکنم شادی کنم بخندم
(ماهی فقط توآبه،توحوض ورود ودریاست شایدکه ازصبح تاشب توفکردشت وصحراست)
 
می خوام یه بره باشم میون گلّه باشم
همیشه باشم
خوشا مینوئه
دشت زرینش

اُ سینه سوز
کوه گرینش

ده بوئه پیره
،تا اُ سَر گاچال

سوز و رنگینه
ناره یه مثال

خوشا مینوئه
تلخ و شیرینش

خوشا لحظه
یا شاد و غمینش

اُ سینه کوه
تا تنگه وِزِه وا

اُ دشت و صحرا
پر گل مینا

جوکاشو مَلَه
تا فقیر اِوْوا

اُ سازِه نَه
یا تا ملَه بالا

جونی و مالی
دس و دلوازن

همین شُو وِه
حق میمو نوازن

اُ دشت و صحرا
باغ رنگینش

سوزی زِه نِه
ای ها دِه نگینش

سوزی،مینوئه
سوز و رنگینی

عروس دشت کوه
گرینی

چی سرمه چشه
خاک و غبارت

گوارا
بادی که در موهات پیچید
زد به سر مجنون 
تا نظامی
چهار هزار و هفتصد بار 
به صحرا بزند!
بعد
به شهر‌ آمد و...
استعاره‌ بود کاترینا!
آمریکا من بودم!
در تمام رگ‌های من خلیج مکزیک!
در تن من
میلیون ها تن آواره!
بادی که در موهات...
اگر به کشتی نوح می‌رسید
حالا من نبودم
حالا شعر نبود
تا از بادی حرف بزنم
که در موهات پیچید!

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حق پو